👤 آیت الله خامنه ای، در دیدار با اعضای ستاد مرکزی کنگره ملی بزرگداشت شهدای سبزوار و نیشابور:
🔹اوّلاً خوشامد عرض میکنم به برادران و خواهران عزیزی که این راه طولانی را طی کردند از سبزوار و نیشابور تشریف آوردند اینجا و حسینیّه ما را با نفَس گرم خودشان و دل پُرمهر و محبّت خودشان، منوّر و نورانی کردند.
🔹از بیانات این دو برادر عزیز، فرماندهان سپاههای دو شهر سبزوار و نیشابور، صمیمانه تشکّر میکنم. هر دو آقایان خیلی خوب صحبت کردند و آنچه لازم است در چنین همایشهایی مورد توجّه باشد، در بیانات خودشان گنجاندند و این انسان را خوشحال میکند که بحمدالله این احاطه فکری و ذهنی در این برادران وجود دارد.
🔹خاصیّت شهادت، جذب دلهاست. جوان خارج از مذهب را شهادتِ رفیقش در سبزوار وادار میکند برود خدمت مرحوم آقای علوی سبزواری و مسلمان بشود، شیعه بشود، بعد برود در جبهه به شهادت برسد؛ این هنر شهادت است. شهادت یک جوان، شهادت یک رفیق، شهادت یک همراه، فضا را با نور شهادت منوّر میکند، دلها را جذب میکند؛
🔹یاد آن کسانی که از این جهاد در طول دفاع مقدّس یا بعد از آن تا امروز پشتیبانی کردند، جهاد است؛ یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» در داورزن سبزوار یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است؛ یاد او را زنده نگه داشتن خودش یک جهاد است. اینها را بایستی نگه داشت.
🔹شما حالا این همایش را در این دو شهر بزرگ و مهم تشکیل دادید؛ دنبالههایش را هم ادامه دهید؛ یعنی نگذارید این جهاد، نیمهکاره بماند؛ کار بزرگی است. خب این مطلب اوّل ما که خود شما باید قدر این کارتان را درست بشناسید و هر چه ممکن است با قوّت، با سلیقه، با همّت، با پشتکار، با وحدت کلمه اینها را انشاءالله انجام بدهید.
🔹مطلب دوّمی که من یادداشت کرده و عرض میکنم، منقبت سبزوار و نیشابور است؛ یکی از وظایف بزرگ ماست که شناسنامههای شهر خودمان را به جوانهایمان بشناسانیم؛ این کار آنچنان که باید انجام نمی گیرد؛ قبل از انقلاب که این کارها تقریباً صفر بود.
🔹بنده مکرّر به سبزوار و نیشابور آمدهام، ماندهام، سخنرانیها کردهام، با مردم مأنوس بودهام؛ آن وقتها این حرفها نبود و اهمّیّتی به گذشته باعظمت و پُرشکوه این شهرها داده نمیشد. سبزوار و نیشابور دو گنجینه تاریخ اسلام و تمدّن اسلامی ما و تمدّن ایرانی ما هستند که باید حفظ و معرفی بشوند. در گزارشهای آقایان بود که دانشنامه این شهرها تهیّه بشود؛ بله، باید تهیه بشود، شناخته بشود.
🔹از فضلبنشاذان نیشابوری تا هزار سال بعد از آن حاج ملّاهادی سبزواری، این فاصله هزارساله پُر از ستارههای درخشان و پُر از خاطره است؛ خاطرههای تمدّنی و عظمت. بین فضلبنشاذان و حاج ملّاهادی و بین عطّار نیشابوری و حمید سبزواری، ببینید این توازن و تعادل چقدر زیباست.
🔹حدود هفتصد سال فاصله است بین این دو مرد؛ هر دو برای اسلام کار کردند، برای معرفت کار کردند، برای آیندهی ملّت کار کردند، برای رشد دادن به مفاهیم ذهنیِ ملّت ایران کار کردند، تلاش کردند.
🔹شرح کتاب لمعه دمشقیّه، کتاب درسی امروز طلبههای ماست که به درخواست سبزواریها نوشته شده. سبزواریها در زمان سربداران نامه نوشتند به شهید اوّل در شام، گفتند: آقا ما حکومت تشکیل دادهایم، شما بیایید اینجا بمانید. شهید گفت: من نمیتوانم بیایم امّا این کتاب را برایتان میفرستم.
🔹امروز شرح این کتاب بعد از پانصد ششصد سال جزو کتابهای درسی ما است؛ اینها چیزهای کمی است؟ اینها چیزهای کوچکی است؟ اینها شناسنامه این شهرهای شما است.
🔹البتّه من در زمینهی این دو شهر صحبت کردم ولی بقیّهی شهرهای ایران، سرتاسر کشور، کم و بیش همینجورها است. حالا چون خود من خراسانی هستم، با این دو شهر هم آشنا هستم، روی اینها تکیه میکنم.
🔹یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ ازجانگذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام؛ او یک جوان است.
🔹شهید شوشتری یک جور، شهید برونسی یک جور، شهید باغانی یک جور، شهید حمیدرضا الداغی ــ که شهادتش جو عمومی کشور را تکان داد، یک جور الگویند.
🔹حالا البتّه بنده اسم سه چهار شهید را آوردم؛ سبزوار و نیشابور بر روی هم حدود ۴۵۰۰ شهید دارند که هر کدام از اینها میتوانند بعنوان یک برونسی، به عنوان یک باغانی محاسبه شوند؛ هر کدام از اینها یک داستان جداگانهای، یک مسئلهی جداگانهای دارند.
🔹مجدّداً از همه شما به خاطر اینکه اینجا تشریف آوردید، بخاطر اینکه این همایشها را تشکیل دادید، تشکّر میکنم؛ توفیقات شما را از خدا مسئلت میکنم، و سلام گرم و صمیمی خودم را به مردم سبزوار و نیشابور به وسیله شما، ابلاغ میکنم.
🆔 @Asrsabzevar