✍ مهران صولتی
✅ قتل حمیدرضا الداغی یک تراژدی بود و ایرانیان از دیر باز با رویدادهای تراژیک همدلی داشته اند. برای ملتی که هزاران سال در چارراه حوادث مورد تهاجم بوده اند این همدردی ها به بخشی از شخصیت تاریخی و ناخودآگاه جمعی شان تبدیل شده است.
✅ از سیاوش و سهراب در شاهنامه تا تک ستاره های سپهر ایران امروز، همه بر این امر گواه اند که زندگی و مرگ هر آن که با “رشادت” و” مظلومیت” درآمیزد در تاریخ این سرزمین ماندگار می شود. صحنه قتل حمیدرضا الداغی این دو را با هم داشت.
✅ روایت مرگ حمیدرضا مصادره گریز است. داستانی است که مانند ماهی زنده مدام از دست راویان لیز می خورد و اهداف سیاسی پیش بینی شده را ناکام می گذارد. صحنه آرایی هایی که با افشاگری ها فرو می ریزد و بازی روایت ها دوباره آغاز می شود. یک بازی مدام و بی سرانجام!
✅ در این تراژدی ما با “مازاد انسانیت” مواجهیم. قامتی که لباس سیاست برای پوشاندن آن زیاده از حد کوتاه است و بخشی از حقیقت همواره بیرون می زند. منطق این حادثه با کنش های سیاسی مشابه که خود را در زرورق شعارها پنهان می کنند بیگانه است. ” انتخاب آزادانه” مهمترین امتیاز حمیدرضا بود.
✅ این که نوشته اند؛ ” در دنیایی که بی حیایی و بی غیرتی آن را فرا گرفته…تو حمیدرضا باش”، به معنای خرج کردن سرمایه های انسانی برای اهداف زودگذر سیاسی است. تقلیل روح بزرگ و بی تاب حمیدرضا به پیکرهایی که قرار است برای تحقق شعارها به زیر خاک روند.
✅ در ایران معاصر حمیدرضاها فراوان اند. همه آن هایی که برای تحقق آرمان های انسانی یک ملت رنج برده اند، محرومیت کشیده اند و جان باخته اند. همه کسانی که می توانسته اند بروند ولی مانده اند تا بسازند. همه آن هایی که از رنج دیگران گنجی برای خود نساختند و در کنار مردم ایستادند حمیدرضا هستند.
✅ جامعه ای توسعه می یابد که در آن امنیت تعریفی جامع بیابد، حفظ آن وظیفهی نهادها تلقی شود نه افراد، جان آدمیان به غایت گران باشد، قهرمانی مستلزم بذل جان نباشد، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی نیاورد، مدارا و گفت و گو جایگزین خشونت شود، و جوانان بی خیال آرزوها نشوند.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔰به روز ترین مجموعه خبری غرب خراسان
@asrsabzevar